خبرگزاريهای دولتی بازهم با آب و تاب از "افت تحصيلی" در بلوچستان نوشتند ودر اواخر آبانماه با ذکر آمار رسمی وزارت "آموزش و پرورش" رژيم اعلام کردند که " در سال تحصیلی 86-87، 77 هزا ر و 666 ( ۷۷۶۶۶) دانش آموز سیستانی و بلوچستانی تجدید و مردود شده اند که این بیشترین میزان افت تحصیلی در میان استانهای کشور است. "
البته آمار و ارقام شونيستهای فارس بگونه ای مغرضانه و طلبکارانه اعلام شدند که گويا اين تقصير نوباوگان و دانش آموزان بلوچ است که تجديد يا مردود می شوند. اعلام اين خبرو آمار مربوطه حتی برخی ازخود فاشيستهای فارس را از ميزان دشمنی شان با مردم بلوچ واز کينه توزی شان نسبت به نسلهای آينده مان چنان متحير کرد که به فکر چاره جويی افتادند. به همين دليل رئيس آموزش و پرورش رژيم در بلوچستان با برنامه ای هماهنگ شده با اربابانش در تهران به ميدان آمد و خواست بطريقی خبر منتشر شده وآمار اعلام شده را توجيه کند اما بازهم طلبکارانه و با لحن آشکار شونيستی گفت که "چگونه می توان استانی مثل سیستان و بلوچستان با آن همه عقب ماندگی تاریخی را با استان های برخوردار مقایسه کرد؟ ...."
اين اشغالگرمکار که وظيفه اصلی اش تمدن ستيزی ودشمنی با بلوچ است در بخش آخر گفتگوی خود با رسانه های دولتی گفت: "....بعضی از والدین می گویند، درس خواندن به چه درد می خورد بچه ها باید کار کنند و پول در آورند ...".
با مقصر دانستن والدين و دانش آموزان بلوچ، فاجعه "افت تحصيلی" در بلوچستان، تجديدی ، مردودی و ترک تحصيل دانش آموزان بلوچ بوسيله رئيس "آموزش و پرورش" رژيم فرهنگ ستيز آخوندی در بلوچستان طلبکارانه توجيه شد تا در آرشيو رسانه های دولتی در کنار اسناد بيشمار حکومت
تمدن ستيز فارس بايگانی شود.
وضعيت اسفناک تحصيلی در بلوچستان پديده ای ناگهانی نيست ."آموزش و پرورش" رژيم با برنامه ای مشخص چه در سطح وزارت و چه در سطح اداری در دزآپ ( زاهدان ) با توجیهِ فرهنگ ستیزانه
اين مشکل بزرگ که دست پخت شونيسم جنون آميز فارس است و به خبرگزاريها کشاندن اين موضوع اهداف شونيستی و برتری طلبانه تهران را دنبال می کند. زيرا از رژيمی که هدف شوم آسيميلاسيون مردم و نابودی ملت بلوچ را در سر می پروراند هر کارمنفی و ضد انسانی بر می آيد. اين آمار و ارقام فاجعه بار نتيجه مستقيم سياستهای شونيسم مذهبی و غيرمذهبی فارس در بلوچستان هستند.
آنچه در مدارس بلوچستان می گذرد در تضاد با هرگونه پداگوژی است. اما اشغالگران فارس با کمال وقاحت به آن" آموزش و پرورش " می گويند.
کم نيستند نوباوگان بلوچ که مدرسه ابتدايی را با ترس و لرز شروع می کنند و نگران آن هستند که خشونت، تنبيه بدنی و فحاشی به زبان فارسی از اولين روز مدرسه در انتظار آنهاست. اگر چه پدران و مادران بلوچ از فوايد سواد آموزی و تحصيل با نوباوگان کلاس اول خود بارها و بارها سخن می گويند اما بچه بيچاره با وحشت منتظر اولين روز مدرسه است.
از همان اولين روز معلمان زابلی و فارسهای بيگانه که اکثرا مدرک تحصيلی بالاتر از
سيکل ندارند پروسه تخريب زندگی فرزند بلوچ را بيرحمانه با "برپا، برجا و بتمرگ" به زبان فارسی شروع می کنند.
آموزش و پرورش رژيم در بلوچستان با اهداف اساسی برنامه ريزی شده و درازمدت هميشه ابزاری در دست شونيستان فارس بوده تا با بکارگيری آن از ما "فارس " بسازند. آموزش اجباری زبان فارسی و فحاشيهای بيگانگان در کلاس درس از اولين روز مدرسه برآموختن ، انگيزه يادگيری و تمرکز حواس نوباوگان بلوچ تاثيری فوق العاده منفی دارد.
اشغالگران فارس و زابليها که بعنوان معلم در مدارس بلوچستان حقوق می گيرند از روز اول سعی درخرد کردن شخصيت دانش آموز بلوچ را دارند تا همزمان با تحقير جنون آميز فرزندان بلوچ، زبان فارسی را نيز کينه توزانه بر آنان تحميل کنند.کلاغ پر، چوب وشلاق زدن، سيلی و لگد زدن، فحاشی به فارسی، کشيدن گوشها وموی سر ، تهديدهای روزانه و خط و نشان کشيدن، بشين پاشو تا حدی که دانش آموز بيچاره بر زمين می افتد، مجبور کردن دانش آموزان تا با سيلی يا مشت و لگد بجان يکديگر بيفتند، از جمله روشها و تنبيه های رايج در مدارس"آموزش و پرورش" رژيم تهران در بلوچستان هستند.
علاوه بر موارد فوق زابليها و اشغالگران فارس با بکاربردن کلماتی چون خر، حمال، خنگ، توله سگ، پاکستانی، وهابی، پدرسگ، احمق، نفهم، مزخرف، آشغال، و ... "فرهنگ و تمدن فارس" را هر روز در مدارس بلوچستان به نمايش می گذارند.
آيا با خودتان فکر کرده ايد که بسيارند دستان کوچکی در بلوچستان که بجای تمرين به دست گرفتن قلم و آشنايی با کاغذ ، با درد چوب و شلاق های معلمان بيسواد زابلی زودتر آشنا می شوند؟
زبان نا آشنای فارسی وتحميل آن بزرگترين مانع تحصيل نوباوگان بلوچ است. اگر در مدارس يزد يا ساوه با دانش آموزان کلاس اول به زبان شيرين بلوچی سخن گفته شود و يا يادگيری زبان اصيل ترکی آذری اجباری باشد ، دانش آموزان يزدی يا ساوه ای و وضع تحصيلی شان به چه حال و روزی خواهند افتاد؟
آيا قادر خواهند بود که علاوه بر يادگيری يک زبان ديگر به يادگيری رياضی و علوم ديگر بپردازند؟ علاوه بر اين تهديدهای مکرر و تنبيه های بدنی و فحاشيهای رکيک از طرف معلمان را نيز تحمل کنند؟
"آموزش و پرورش" رژيم در بلوچستان به رشد فکری نوباوگان بلوچ و ارتقا ءِ تحصيلی آنان کاری ندارد. آنچه برای اين ابزار ظالمانه و سيستم گسترده آن مهم است تحميل فرهنگ عجيب و غريب فارس و زبان بيگانه فارسی برماست. به موازات تبه کاری های شان برای رسيدن به اين هدف شوم زبان شيرين بلوچی را ناديده گرفته و به فرهنگ غنی مان بطرزی سيستماتيک توهين می کنند.
در حاليکه مدارس تهران، اصفهان، يزد، شيراز وسايرمناطق فارس نشين از بهترين امکانات آموزشی و پرورشی برخوردار هستند و مجهز به آزمايشگاه علمی و اتاق کامپيوتر شده اند، سيکل های بيسواد زابلی، مدارس کپری، آمارهای صعودی تجديدی ها و مردودی ها اجبار دانش آموزان بلوچ به ترک تحصيل ازشاهکارهای "آموزش و پرورش" رژيم در بلوچستان هستند.
عملکرد افراطی و جنون آميز شونيستهای فارس در بلوچستان پديده ای منحصر به ايران است. در اين باب تئوری ها و اصطلاحات کلاسيک در مورد شونيسم، اعمال ستم ملی يا مذهبی و ... نمی توانند بخوبی رسا و گويا باشند. دورانی که ما بلوچها هم اکنون از سرمی گذرانيم در هيچ جای دنيا تجربه نشده و مورد مشابهی نمی توان يافت. آن بخش از جامعه شناسان و محققين بلوچ که فارس زده نيستند اگرهرچه بيشتردراين زمينه مستقلانه بنويسند به نفع مردم بلوچ و جنبش آزاديخواهی مان است.
قريب به يک قرن است که حکام ايران از طريق مدارس خود به راه اندازی و ادامه کورس های درازمدت زبان فارسی، املا و انشاءِ فارسی، تجزيه و تحليل اشعار فارسی ، شعر فارسی، نثر فارسی، ادبيات شهادت! و ... مشغول هستند و تا دلشان خواسته درس ورشته تحصيلی در مورد زبان و ادبيات فارسی درست کرده اند تا اگر فرزند بلوچ فارس شدنی نيست حداقل فارس زده شود. اما بلوچ همچنان فرياد می زند و با خون خود می نويسد که " بلوچی مئے وتی شهدیں زبان انت.."..
پروشت ءُ پروش بات تهران ءِ شيعی ـ فاشيستی حکومت
آزات ءُ آباد بات گنجيں بلوچستان
ادامه دارد
محمد کريم بلوچ
نوامبر ۲۰۰۹