۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

مشكل ما كجاست؟

راه تيغ زدن
نقل مي كنند كه در بلوچستان افغانستان يك خان بود او قناتي داشت كه خيلي به آن علاقه داشت آب قنات هم خيلي كم بود هر كسي مي خواست از او گندم و چيز ديگري بگيرد از آب زياد قناتش تعريف مي كرد مثلا مي گفت : خان امروز آب جوي قنات شما شتر مرا برده است يا مثلا مي گفت الاغ مرا تا فلان جا كشيده و برده و من به زحمت از آب بيرونش آوردم . خان با شنيدن اين سخنان خوشحال مي شد و دستور مي داد به او يك بار گندم بدهند. اينكه كسي به مذهب و اعتقادش علاقه داشته باشد چيز طبيعي است اما مسئله اي سبب مشكل شده اين است كه يك عده از آدمهاي از خدا بيخبر و بي وجدان از اين نكته سوء استفاده نموده و هزاران مشكل ايجاد نموده اند. بيشتر مراجع معظم آدمهاي بزرگواري هستند و لكن همانطور كه پيامبر خدا فرموده : المومن غر كريم . از ددمنشي و دروغگويي برخي از آدمها خبر ندارند. عده اي از مردمان استان ما بطور كاملا سازمان يافته به مراجع عظام دروغ تحويل مي دهند و ذهن آنان را مشغول نموده و از اين طريق كمال سوء استفاده را مي نمايند. براي ما همينجا نقل مي كردند كه زماني كه يونسي وزير اطلاعات بود روزي گذرشان به قم افتاده بود در آنجا يكي از مراجع به او اعتراض نموده و گفته بود يكي از طلبه هايي كه براي تبليغ فرستاده بوديم سنيها بيني اش را بريده و ريشش را تراشيده اند حاجي آقاي يونسي كه آدم هشيار و آگاهي بود فرموده بودند من تا زماني كه اين مسئله را برايتان روشن نكنم از قم نمي روم. ايشان تا سه روز در قم مانده بودند آن طلبه را پيدا كرده و پس از مقداري پرس و جو بالاخره آن شخص اعتراف نموده و گفته بود: به من ده مليون تومان داده اند تا به آن مرجع معظم چنين بگويم. پرسيده بود چرا بيني ات را بسته اي؟ گفته بود بيني ام كمي كج بود جراحي نمودم. خلاصه حاج آقاي يونسي آن پزشك را همراه آن شخص به نزد مرجع برده بود و گفته بود سنيها بيني اين شخص را نبريده اند اصل ماجرا اين است. خدا مي داند آن مفسدان از خدا بيخبر روزانه چقدر دروغ از جانب ما تحويل مراجع عاليقدر و مسئولين ذيربط مي نمايند. آگر مثلا یک آخوند نمايي بخاطر مسئله ناموسي توسط شيعه غيرتمندي كشته می شود او را به حساب اهل سنت قلمداد كرده و چقدر تبليغات كه نمي كنند .